رضارضا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره

رضا مهاميديان

كلاس زبان رضا

اين روزها رضا پاشو كرده تو يه كفش كه بايد منو ببريد كلاس زبان. مي ترسم براش زود باشه و تجربه شكست خورده اي رو از آموزش تو ذهنش بوجود بياره با اصرار زياد اون و بررسي هاي خودم تصميم گرفتم ببرمش كلاس. روز دوشنبه 27/5/93 جلسه اول كلاسش بود. مربيش مي گفت اصلا صداش در نمياد سر كلاس هر چي مي پرسم جوابي ازش نمي شنوم اين مشكل تو مهد هم داشت نمي دونم چطور سر كلاسها به حرفش بيارم بهش قول دادم كه اگه سر كلاس جواب سوالاي مربيشو بده براش جايزه بخرم نمي دونم روش درستيه برا حل اين مشكل يا نه؟ متعاقبا عكس هاي مربوط به اين مطلب رو ارسال خواهم كرد.
29 مرداد 1393

تولد رضا

فردا 30 مرداد 1393 تولد رضاست چهار سالش تموم ميشه و وارد 5 سالگي ميشه چه زود گذشت انگار همين ديروز بود كه تو يه همچين روزي يه پام سونو بود و يه پام دكتر و يه پام بيمارستان تا اينكه ساعت يك ظهر بستري شدم برا زايمان. عصر  كه به هوش اومدم بچه اي رو كنار خودم ديدم با خودم مي پرسيدم حس مادرانه من شكل گرفته يا نه آيا احساس خاصي نسبت بهش دارم يا نه و چه زود اين احساسات مادرانه شكل گرفت تقويت شد و محكم گرديد طوري كه الان اگر چند لحظه تو خونه نباشه اون خونه اصلا برام معنايي نداره و بلافاصله ميرم همون جايي كه اون هست تا با ديدنش آرامش بگيرم. پسر عزيزم يك دنيا كمه فراتر از تصور دوستت دارم با آمدنت جاني به زندگي ام بخشيدي كه خستگي ناپذير است ...
29 مرداد 1393
1